انديشه علامه شرف الدين و امام موسي صدر
الزامات گفت و شنود
انديشه علامه شرف الدين و امام موسي صدر
مقدمه
توصيف، تحليل، تبيين و نقد انديشه سياسي متفکران مسلمان معاصر، که شرايط فکري و سياسي تقريباً نزديکي با زمان ما دارند، افزون بر آن که بسيار راه گشا است، از اهميت فراواني براي پاسخ گويي به برخي خلأهاي موجود در جامعه برخوردار است. در واقع، چنين متفکراني، انديشه سياسي و ديني متناسب با تحولات فکري و نياز زمان حاضر را به بحث گرفته و پاسخ هاي مناسب و جديدي را در قلمرو مسائل فکري نو ارائه داده اند.نظر به اهميت شخصيت و انديشه سياسي سيد عبدالحسين شرف الدين و سيد موسي صدر در جهان اسلام، هدف اصلي نوشته حاضر، بازشناسي و بازخواني الزامات آموزه گفت و شنود در انديشه سياسي اين دو متفکر مسلمان، و نيز عرضه پاره اي از منظومه فکري ـ سياسي و پاسخ هاي دو انديشمند، به معضلات جوامع اسلامي، به مراکز فکري و فرهنگي، و در نهايت، گسترش فرهنگ و انديشه سياسي و پاسخ گويي به پاره اي از خلأهاي علمي و عملي در جامعه ماست. نگارنده اميدوار است با انجام چنين نوشته هايي، به ياري خداوند، بخش هايي از انديشه اجتماعي ـ سياسي عالمان مسلمان روشن شود و چراغي فراروي مشتاقان و جامعه اسلامي براي تأمل در مسئله هاي پيشاروي باشد.
ضرورت انجام پژوهش هايي از اين قبيل، با توجه به فقدان هر گونه متني که به طور مستقل به تحليل انديشه سياسي سيد موسي صدر بپردازد، روشن است. به غير از ويژه نامه فصلنامه نامه مفيد (1) که در بخشي کوتاه به بخش هايي از انديشه اجتماعي وي به طور گذرا و غير تخصصي پرداخته، نگارنده نوشته اي به فارسي در اين باره مشاهده نکرده است، (2) افزون بر آن که بيشتر آثار صدر نيز به فارسي بازگردانده نشده و تنها برخي آثار وي به صورت پراکنده در اختيار است.(3)
بحث درباره انديشه سيد عبدالحسين شرف الدين نيز به همين سان با موانع و تنگناهايي رو به رو است. به نظر مي رسد کارهايي که در زمينه انديشه سياسي ايشان انجام گرفته، به کارهايي محدود است که به همت و حمايت کنگره بين المللي علامه شرف الدين، که در اسفند 1383 برگزار شد، انجام گرفته است؛ البته کارهاي پراکنده ديگري هم مي توان برشمرد، اما در مقايسه با برخي انديشمندان ديگر، به ويژه از منظر انديشه سياسي، قابل مقايسه نيست. در اين وضعيت، سوگ مندانه بايد اشاره کرد که دو انديشه مورد بحث در زمينه فقدان کار منسجم درباره انديشه سياسي، مشابه هستند.
در نوشته حاضر، سعي مي شود الزامات بحث گفت و شنود در فکر دو انديشمند به پرسش گرفته شود و انديشه آنان در اين موضوع، بازخواني، بازنگري، بازسازي و سنجش و مقايسه شود.(4) اين نوشته با نگاهي درجه دوم، تنها از الزامات مسئله گفت و شنود بحث مي کند و بحث تقريب اديان و مذاهب و ضرورت و اهميت آن، مورد توجه مقاله حاضر نيست. البته تأکيد اصلي در نوشته ياد شده بر فکر سياسي امام سيد موسي صدر است. توجه مبسوط به هر دو انديشمند در يک نوشته کوتاه ميسور نيست و مجال وسيع تري مي طلبد.
تأملات نظري
گرچه مسئله گفت و گو و به تعبير درست تر، گفت و شنود تمدن ها و اديان و مذاهب در سال هاي اخير و در دوره رياست جمهوري سيد محمد خاتمي در ايران زاده شد، اين انديشه و تأکيد بر آن را سال ها پيش از اين سيد عبدالحسين شرف الدين و سيد موسي صدر در لبنان مطرح کرده بودند؛ از اين رو، آغازگر اين انديشه را مي توان شرف الدين دانست که بعد ها در انديشه و عمل صدرتئوريزه شد، تداوم يافت و عيني به خود گرفت. با اين وصف، اولويت دارد به اين بحث پرداخته شود که گفت و شنود چيست و الزامات گفت و شنود کدام است و چرا بايد به گفت و شنود و الزامات آن پرداخت؟در باب چرايي گفت و شنود همين بس که انسان به سبب آن با ديگران ارتباط مي يابد، خواسته ها و مطالباتي مطرح مي شود و ارتباطات انساني رونق مي گيرد. طبيعي است که به مسئله گفت و شنود مي بايست به مثابه روش و ابزار ارتباطي ميان انسان ها، و به تبع فرهنگ، اديان و مذاهب و به طور کلي، تمدن ها نگريست؛ افزون بر اين شايد بتوان گفت که پيدايش فکر و انديشه، محصول و معطوف گفت و شنود است. نگاهي به مباحث فلسفي بر جاي مانده از يونان باستان و به ويژه انديشه سقراط و افلاطون، نشان از قدمت و منزلت گفت و شنود دارد. مباحثي که از افلاطون بر جاي مانده، همه در قالب گفت و شنود ثبت و ضبط شده است. از اين منظور، گفت و شنود، اساسي ترين ابزار انديشمندان است (5) و انديشه، زماني زاده مي شود که گفت و شنودي رخ نموده، تضارب آرايي شکل گيرد و کلامي و نوشته اي رد و بدل، بحث و نقد و بررسي شود. در اين مسير، همانا زبان ـ و از سويي، قلم ـ نقش ارتباط دهنده را ايفا کرده و حلقه واسط گفتار و شنيدار تلقي مي شود.
در اين ميان، بايد به فهم و درک و زبان مشترک دست يافت. در واقع، بايد گفت که ارتباط انسان ها با يک ديگر در داد و ستد و تعاملات زندگي اجتماعي کاملاً متفاوت از انواع مناسبات انسان با محيط طبيعي است؛ از اين رو، علوم اجتماعي نيازمند لوازم و شناخت از نوع ديگري است. انسان ها در مقام موجودات اجتماعي با يک ديگر تعامل دارند و براي تعامل، نيازمند فهم و درک يک ديگرند. اين کار، با بهره گيري از زبان ـ و بلکه قلم ـ مشترک انجام مي گيرد. يورگن هابر ماس، اين نوع تعامل انساني مبتني بر زبان را عمل ارتباطي مي نامد؛ (6) بنابراين، هر گفت و شنودي در مرحله نخستين، نيازمند فهم و درک و زبان مشترک است. اعداً خواهد آمد که سيد موسي صدر در فعاليت ها و مباحثات خود با ديگران، در پي به وجود آوردن شرايطي براي درک و فهم مشترک و وحدت و انسجام و هم بستگي ملي بوده است.
انسان ها در عمل ارتباطي، که پيش از اين، وجود آن براي درک و فهم مشترک ضروري تشخيص داده شد، در پي شناخت درست و حقيقي هستند. عمل ارتباطي، عملي غايب شناسانه است. عمل غايب شناسانه، عملي است که هدف از آن رسيدن به يک مقصود از راه انتخاب ابزار و روش مناسب است؛ هم چنين عمل ارتباطي، به تعامل دست کم دو فاعل از عامل اشاره دارد که به سخن گفتن و سخن شنيدن قادرند و روابط شخصي برقرار مي کنند.(7) در نتيجه، عاملان در پي رسيدن به درکي درباره وضعيت عمل و نقشه هاي عمل خود هستند تا اعمالشان را براساس توافق هماهنگ کنند؛ از اين رو، انسان براي رسيدن به درک و فهم مشترک، نيازمند ابزارهايي است تا بتواند عنصر گفتن و شنيدن را محقق سازد.
به هر حال، مي توان گفت که الزامات و ابزارهاي گفت و شنود در موارد زير خلاصه مي شود: اصل آزادي، اصل احترام و ادب متقابل، اصل عدالت و برابري، اصل اطمينان، اصل امنيت و...در يک فضاي بسته و محدود، ناامن، ناعادلانه و نابرابر، بي اطمينان و فقدان احترام و ادب متقابل، نمي توان به درک و فهم مشترک دست يافت. در چنين شرايطي، حتي حقيقت و درستي هم دست نايافتني و در زنجير است، به ويژه تعصبات بي نتيجه، غير منصفانه و غير منطقي در فرايند گفت و شنود تأثير گذارنده و عرصه را براي منازعات بيهوده و مداوم باز مي گذارد. فضاي عملي گفت و شنود، صحنه و سپهر آزادي و عدالت و اطمينان و احترام متقابل و حرمت و کرامت انسان است.
افزون بر موارد ياد شده که در شمار الزامات گفت و شنود است، مي توان از شرايط تقارن يا برابري حقوق و قدرت ميان همه مشارکت جويان در گفت و شنود ياد کرد. اين تقارن يا برابري مي بايست چنان باشد که ساختار قواعد ارتباطي آنان، هر گونه اجبار دروني يا بيروني، به استثناي نيروي استدلال برتر را حذف کند؛ بدين ترتيب، همه انگيزه ها به استثناي جست و جوي مشترک و هميارانه حقيقت را خنثي سازد. هر نظر و ديدگاهي مي بايست در فضاي برابر و آزادانه بيان شود، گرچه زندگي واقعي انسان به ندرت چنين شکلي مي يابد، برخي انديشمندان معتقدند که اين شرايط و الزامات را براي اعتبار بخشيدن به هنجارها، طبيعت استدلال و مناظره و گفت و شنود به عنوان پيش انگاره، پيش مي کشد.(8)
در نظريه عمل ارتباطي، غايت و هدف مباحثه و گفت و شنود، رسيدن به توافق و اجماع و در نهايت، هم بستگي است. در واقع، زبان، گفتار و نوشتار، نه تنها ابزار عمل ارتباطي است، بلکه دست يابي به تفاهم و توافق نيز غايت ذاتي گفتار بشري است. اين ايرادي است که به عمل ارتباطي هابرماس گرفته شده است.(9)
در نظريه سيد موسي صدر و در مراحل آغازين حرکت به سمت گفت و شنود، حتي لازم نيست که طرفين گفت و شنود به توافق برسند، بلکه صرف تعهد و التزام به گونه هايي از ارزش هاي بنيادين و احترام و اطمينان متقابل و رفتار عادلانه و آزادانه، مهم و اساسي است که مي بايست اصحاب گفت و شنود بدان توجه کنند. اين تأکيد در انديشه صدر از آن روست که وقتي الزامات گفت و شنود محقق شود، توافق و هم بستگي ملي و عمومي از نتايج و محصولات آن است؛ از اين رو، انتظار نمي رود که از همان آغاز بر روي توافق انگشت نهاد و به آن اصالت داد. همين رويکرد را پيش ازآن در مکاتبات نظري سيد عبدالحسين شرف الدين با شيخ الازهر نيز مي توان مشاهده کرد، چنان که در عمل نيز سيد موسي صدر به آن جامه عمل پوشاند.
چنان که از مباحث پيشين به دست مي آيد، انديشه ورزي و حيات اجتماعي و سياسي انسان، بر گفت و شنود مبتني است؛ از اين رو، انديشه تک گفتاري (10)، انکار شده و فکر گفت و شنود (11) جانشين آن مي شود. پاره اي از انديشمندان نيز يادآوري کرده اند که اين کافي نيست که هر فردي جداگانه براي خود بينديشد که آيا مي تواند با هنجاري موافقت کند يا نه. آن چه لازم است، فرايندي واقعي از مناظره و گفت و شنود است، زيرا تنها در چنين وضعيتي مي توان به مشارکت جويان، اين شناخت را اعطا کرد که آنها جمعاً در مورد چيزي متقاعد و مجاب شده اند.(12)به همين دليل، مي بايست اصولي بر گفت و شنود حاکم باشد و انديشه تک گفتي و تک سمعي به کناري نهاده شود. آن چه در گفت و شنود مسلم فرض مي شود اين است که گفت و شنود مباحثه اي است که در آن، هدف، غلبه و سلطه بر ديگري نباشد؛ از اين رو، اصالت با گفت و شنود نيست و هدف از آن، درک و فهم انديشه طرف مقابل و ايجاد تفاهم و تعامل و حل اختلافات و شفاف کردن نقاط عطف اختلافات با ديگري است. هدف گفت و شنود تنها اين نيست که انسان بر طرف مقابل خويش چيره شود. گفت و شنود مسبوق به درک مقابل و فهم متقابل است. انسان هاي متمدن در شرايط مساوي به گفت و شنود با يک ديگر مي پردازند؛ البته ضمن تعامل با هم ديگر، انديشه نفوذ در يک ديگر را نيز در سر مي پرورانند، اما پيش از اين که بتوانند و بخواهند با يک ديگر تعامل و تفاهم داشته باشند مي بايست هم ديگر را بشناسند و آن گاه در راه تعامل و فهم يک ديگر گام نهند.
چنان که از قطعه ياد شده آشکار مي شود، گفت و شنود داراي دو رکن اساسي است: نخست گفتن و ديگر شنيدن. صرف حرف زدن و سخن گفتن، بدون آمادگي براي شنيدن، پايه و ارزشي ندارد و اساساً در چنين شرايطي گفت و شنودي نيز رخ نمي دهد. از لوازم اساسي و ذاتي گفت و شنود اين است که انسان ضمن گفتن، آماده شنيدن هم باشد. انسان هايي که در شرايط مساوي گرد هم آمده اند و قصد گفت و گو با يک ديگر را دارند، در نخستين مرحله توقع دارند که از جانب مقابل پذيرفته شوند. اين پذيرش، نه با پذيرش ارزش هاي طرف مقابل، بلکه با تن دادن به آداب گفت و شنود تحقق پذير است. در يک گفت و شنود منصفانه و عادلانه، که هدف از آن، فهم حقيقت است، انسان هم بايد بشنود و هم بگويد؛ البته در بسياري از مواقع و در يک شرايط نابرابر و ناعادلانه و به اجبار و در يک نظام استبدادي فقط از گفتن دفاع
مي شود، اما بديهي است که در چنين وضعيتي، گفت و شنود واقعي رخ نخواهد داد. لازمه گفت و شنود، گفتن و شنيدن است که دو طرفه و دو جانبه و متقابل است و نه يک سويه.
شايد لازم باشد تأکيد کنم تعريفي که سيد موسي صدر از گفت و شنود ارائه کرده، دقيقاً به همان معنايي است که اشاره شد. در واقع، در فکر صدر، در گفت و شنود
مي بايست بده بستاني رخ دهد. صرف گفتن و يا حتي صرف شنيدن تأثيري ندارد و انسان را به مقصود نهايي و داد و ستد فرهنگي و سياسي...نمي رساند. لازمه گفت و شنود، دو جانبه بودن گفت و شنود است؛ از اين رو، انتقال پيام هاي پرمعنا و پرجاذبه نيز جز با گفت و شنود، به معنايي که بيان شد، عملي نخواهد بود.
به باور سيد موسي، و بر اساس آيه شريفه: ( ادع الي سبيل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه و جادلهم بالتي هي احسن ) ،(13)دعوت بر سه پايه اساسي مبتني است: نخست، عقلانيت و خردورزي و حکمت؛ دو ديگر، موعظه حسنه، يعني همراه با مهرباني و به دور از هر گونه خشونت و در نهايت، جدال احسن يا گفت و شنود نيک.(14) تأکيد بر ابعاد عقلاني، عاطفي، نيک ورزي و مهر گستري، ساز و کار مناسبي براي به ثمر رسيدن يک گفت و شنود واقعي است. در غير اين صورت، نمي توان به نتايج يک گفت و شنود واقعي دل خوش کرد و ميوه هاي شيريني از درخت گفت و شنود چيد.
به هر حال، آن چه در اين نوشته از گفت و شنود مراد است، گفت و گويي مي باشد که با شرايط خاص و براي اهدافي خاص پي ريزي شده است؛ از اين رو، ديگر انواع گفت و گو از سپهر بحث خارج اند.(15)
نشانه ها و تمايزات
اگر اين مدعا پذيرفته شود که انديشه و عمل سيد موسي صدر در تداوم و تکميل کننده کار سترگ سيد عبدالحسين شرف الدين است، مي بايست به اجمال به تمايزات اين دو انديشه اشاراتي داشت. اين دو انديشمند، گرچه داراي مشترکاتي در موضوع مورد بحث هستند، با يک ديگر تفاوت ها و تمايزاتي نيز دارند، از جمله تمايزات، نگاه متفاوت روش شناختي و معرفتي اين دو به مسئله گفت و شنود است که توانسته راه را براي هم زيستي مسالمت آميز در لبنان آماده و چهره شيعه را در لبنان منزه و بر جسته نمايد. در اين ميان، تأکيد هاي عمده شرف الدين بر مشترکات و وحدت و انسجام مسلمانان و به ويژه شيعيان، قابل توجه است. اين تأکيد بر عنصر بنيادين مشترکات و وحدت و نظريه گفت و شنود در انديشه صدر به گونه اي ديگر بازتاب يافته است، زيرا افزون بر تأکيد هاي شرف الدين بر مشرکات، و وحدت و انسجام مسلمانان، بر محور اختلافات در نظريه گفت و شنود نيز تکيه و تأکيد دارد؛ از اين رو، از نظريه شرف الدين متمايز شده و در مرحله اي ديگر آن را تکميل مي کند.البته اين تمايز به اين معنا نيست که اين دو انديشمند را رودرروي هم قرار دهيم و از يک ديگر به کلي متفاوت تلقي کنيم، بلکه به طور دقيق، نقطه اشتراک هر دو و تکميل فعاليت هاي آنها نيز به شمار مي رود، ضمن اين که بايد در نظر داشت که تکيه بر اصول و مباني مشترک در ارتباط شيعيان با اهل سنت و در يک خط سير کلي در ارتباط با اديان آسماني ديگر، در انديشه صدر نيز بدان تأکيد و توجه شده است. به ديگر سخن، مي توان گفت سيد موسي صدر ضمن توجه و تکيه بر مشترکات و نيز آموزه وحدت، انسجام فکري مسلمانان را مفروض انگاشته و مسير فعاليت هاي بعدي اش را براساس آن بنا مي سازد، گو اين که در سخنان و مکتوبات خود نيز به روشني به اين مسئله اشاراتي دارد.
از اين رو، به نظر مي رسد بتوان گفت که تمايز در تأکيد بر عناصر مشترک و پذيرش اختلاف، در يک مسير طبيعي رخ مي نمايد و از اين رو به بعد مي تواند بازشناسي و بازخواني شود، زيرا شرايط متفاوت حضور و زيست اين دو در لبنان، متفاوت از ديگري است. به نظر مي رسد تمام همت و تلاش مرحوم شرف الدين، معطوف به تهيه تمهيدات نظري و معرفتي و ارتباطي براي دفاع از جامعه مسلمان شيعي لبنان و دفاع از هويت اسلامي شيعه بازمي گردد؛ در حالي که امام موسي صدر، با توجه به پيشينه کارهاي علمي صورت گرفته به دست شرف الدين، توانست شرايط و تمهيدات تحقق عيني و علمي آن انديشه ها را، ضمن توجه مداوم به انديشه گفت و شنود، فراهم سازد؛ از اين رو، با توجه به اين وجه تمايز در انديشه آنان مي توان گفت که انديشه سياسي صدر در تداوم انديشه شرف الدين و تکامل انديشه انسجام و هم بستگي ديني مسلمانان و نيز هويت بخشي به شيعيان، قابل بررسي و مطالعه است.
تأکيد هاي به حق شرف الدين بر عنصر وحدت و هم بستگي مسلمانان، با توجه به فراهم آمدن تمهيدات نظري به دست او، به گونه اي ديگر در انديشه صدر بدان تأکيد و توجه شده است. تأکيد بر اختلاف از آن رو است که شيعه توانسته است به لحاظ فکري، معرفتي و نظري در جامعه لبنان، هويتي متمايز بيابد و از اين رهگذر، تأکيد بر اختلاف مي تواند هويت چهره شيعه را بيشتر بنماياند. در واقع، سيد موسي صدر، با توجه به عمق و غناي کافي تلاش هاي شرف الدين، ديگر دغدغه اثبات هويت شيعه را ندارد و بيشتر به حوزه عمل و کار آمدي مي پردازد و حيات اجتماعي، سياسي و حتي اقتصادي مسلمانان را بهبود و ارتقا مي بخشد و چهره تأثير گذار، پر نفوذ و درخشاني از خود در جامعه لبنان به يادگار مي گذارد که آثار آن تا به امروز قابل مشاهده است.
در واقع، آن چهره متمايز و هويت بخشي انسان مسلمان شيعي، که به لحاظ معرفتي و نظري، شرف الدين آن را به وجود آورد، با فعاليت ها و برنامه هاي منسجم، متشکل و مداوم صدر، هويت جامعه شيعي لبنان در کنار ديگر طوايف موجود در جامعه لبناني و در گستره کار آمدي به عنوان يک طايفه متمايز مطرح شد. به يقين، بدون آن تمهيدات نظري که به ايجاد هويت براي شيعيان منجر شد، سيد موسي صدر هرگز نمي توانست موفق شود؛ البته فعاليت هاي نظري و فکري هم چنان در انديشه صدر تداوم داشت و شيعيان به لحاظ فکري هم چنان در حال پويايي و نشاط علمي بودند و اين کار نيز در عمل به دست صدر هدايت و توسعه مي يافت.
در نهايت، افزون بر مطالب پيش گفته، تکيه عمده امام صدر، که در صدر فعاليت هاي وي نيز قرار دارد، توجه به ابعاد عيني و تشکيلاتي است که در عمل ايشان بسيار قوي است. در واقع، وي در تداوم فعاليت هاي مرحوم شرف الدين، که بيشر بر گفت و گوي فردي و نظري مکتوب و تأسيس محدود برخي مراکز تعليمي منحصر است، بيش از گذشته به جنبه هاي حيات عيني، عملي، جمعي، عمومي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي علاقه نشان مي دهد و در عرصه عمل جمعي به گفت و شنود، جامه عمل
مي پوشد. اين وضعيت را هم در ارتباطات گسترده و حضور وي در مراکز متعدد اسلامي سني و هم در مراکز عبادي مسيحي و هم در ارتباط با سياست مداران و دولت مردان کشورهاي مسلمان مي توان يافت؛ هم چنين صدر توانست با گسترش تشکيلات منسجم و منظم، به فعاليت هاي شيعيان رونق داده و قدرت چانه زني آنان را در مصاف با مسائل مختلف بالا ببرد، چيزي که در شرايط دشوار زيستي شرف الدين کمتر به وقوع پيوست.
بايد تأکيد کرد که نبايد از تمهيداتي که شرف الدين در راستاي انديشه گفت و شنود متحمل شد، به آساني عبور کرد. شرف الدين در شرايط دشواري که استعمار بر جوامع مسلمان مسلط شده بود، سعي داشت انسجام عموم مسلمانان را از يک سو، و هويت بخشي به عموم شيعيان را در نظر و عمل از سوي ديگر، محقق سازد.
تأمل در فعاليت ها و مکتوبات علمي ايشان نشان مي دهد که در مواردي به اين هدف نزديک شده و تا اندازه اي به اين هدف دست يافته است، به ويژه توانست با فعاليت هاي علمي خويش، زمينه هاي دفاع از هويت منسجم شيعي را در جامعه لبناني و مهم تر از آن در جهان اسلام فراهم آورد و زمينه هاي حضور هر چه بيشتر شيعيان را در مسائل اجتماعي و سياسي فراهم کند. در ادامه، سيد موسي صدربه پشتوانه ايجاد شده، توانست با تأسيس مراکز متعدد، به ويژه مجلس اعلاي شيعيان لبنان و پاره اي نهادهاي مدني خيريه و آموزشي و حتي ايجاد نهاد شبه نظامي مقاومت امل، به رسالت تاريخي خود بعدي ديگر ببخشد و فعاليت هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي شيعيان را در جامعه لبنان بهبود بخشيده و باب دين ورزي و دين گستري و توانايي حل مسائل اجتماعي را از منظري ديني به تجربه گذارد، آن چه تا آن زمان مورد غفلت واقع شده و امکان پذير نبود.
اصل آزادي
آزادي، در صدر عناصر و الزامات گفت و شنود جاي دارد. سيد موسي صدر، آزادي را برترين ساز و کار فعال کردن همه توانايي ها و ظرفيت هاي انساني شمرده است.(16)به باور وي، هيچ کس نمي تواند در جامعه محروم از آزادي خدمت کند، توانايي هايش را پويا سازد و موهبت هاي الهي را بپروراند. آزادي، يعني به رسميت شناختن کرامت و خوش گماني نسبت به انسان، حال آن که فقدان آزادي، به معناي بد گماني به انسان و کاستن کرامت و منزلت اوست. کسي مي تواند آزادي را محدود کند که به فطرت انساني کافر باشد. فطرتي که قرآن درباره آن مي فرمايد: ( فطرت الله التي فطر الناس عليها ) ؛ (17) فطرتي که پيامبر باطني دروني انسان است. شرط نخست گفت و شنود، وجود فضاي آزادي است که طرفين گفت و شنود به طور مساوي و برابر از آن بهره ببرند و بتوانند ديدگاه ها و برداشت هاي خود را در مورد مسائل مورد مباحثه و مناظره و گفت و شنود، آزادانه و بدون هراس بگويند.وجود فضاي آزاد براي گفت و شنود مي تواند مصاديق عيني و اجتماعي متفاوتي بيابد، به ويژه مي توان به مطبوعات به عنوان رکن چهارم قدرت اشاره کرد که يکي از کارکردهاي مثبت آن مي تواند ايجاد فضاي آزادانه گفت و شنود مکتوب و رسانه اي درباره مسائل جامعه باشد که مي تواند در تعالي جامعه نقش ايفا کند، از اين رو، براي تحقق گفت و شنود واقعي و ارائه نظريات مختلف و ايجاد شرايط تضارب آرا، صدر بر اين باور است که برخورداري از آزادي، حق روزنامه نگار است و جامعه بايد اين حق را به او پيش کش کند؛ افزون بر اين، آزادي خدمتي به روزنامه نگار است تا کار خود را به انجام رساند و خدمتي به جامعه است تا از همه چيز آگاه شود. صيانت از آزادي ممکن نيست، جز با آزادي. آزادي بر خلاف آن چه مي گويند، هرگز محدود شدني و پايان يافتني نيست. در حقيقت، آزادي کامل، عين حق است. حقي از جانب خداست که حدي بر آن نيست.(18) اگر آزادي با حق برابر تلقي شود، در اين صورت، فقدان آزادي، خللي عظيم در گفت و شنود تلقي مي شود؛ از اين رو، مي بايست شرايط گفت و شنود آزاد در جامعه فراهم شود تا افراد و گروه ها بتوانند براي دست يافتن به حقيقت، آزادانه با يک ديگر به گفت و شنود بپردازند.
لازم است اشاره کنم که آزادي حقيقي در نگاه صدر، رهايي از عوامل فشار خارجي و فشار داخلي است. به تعبير امام علي عليه السلام،« من ترک الشهوات کان حرّا ) ؛(19) آزاده کسي است که شهوات را ترک کند » . آزادي، رهايي از ديگران و رهايي از خود است. اگر آزادي را اين گونه تفسير کنيم، ديگر به حد و مرز براي آزادي معتقد نخواهيم بود. آزادي اي که با آزادي ديگران اصطکاک داشته باشد، در حقيقت، بندگي نفس خويش و شهوت طلبي است. آزادي، جهاد است، همان جهاد اکبري که مورد نظر پيامبر گرامي بود؛ جهاد با خويشتن خويش براي رهايي از شهوات در مقابل جهاد اصغر که جهاد با بيگانگان است. (20)اين تأکيد در مورد حقيقت آزادي از آن روست که هر گونه منازعه، به سبب گردن کشي و طمع ورزي و برتري جويي و شهوت طلبي است، چيزي که مي تواند مخل گفت و شنود نيز تلقي شود، نه چيز ديگر.
از اين رو، صدر بر اين نکته تأکيد مي کند که اگر مي خواهيم نظر روزنامه نگار، خير خواهانه، صادقانه و بي شائبانه باشد، بر جامعه است که براي او آزادي را تأمين و تضمين کند، تا حد تأثير زرق و برق ها انواع فشارها قرار نگيرد. با چنين تمهيداتي، در عين اين که جامعه منتفع شده به خود نيز خدمت کرده، نقش حقيقي خويش را ايفا مي کند، و از توان جهادگران خود بارور و بهره مند مي شود. آزادي، والاترين شيوه براي شکوفا کردن قابليت ها، ظرفيت ها و استعدادهاي جامعه است و چنين حقي با آزادي ادا مي شود.(21) گفت و شنود آزادانه، خود محملي است که ظرفيت هاي وجودي انسان را پرورش داده و اسباب کمال و رشد انسان را فراهم مي آورد. در بحث آزادي بايد توجه داشت که موانع و محدوديت هاي آن از سر راه گفت و شنود برداشته شود. آزادي، حال و هواي متناسب با رشد نيروها و موهبت هاي انساني را ايجاد مي کند، اما همواره در معرض تجاوز قرار دارد و به بهانه هاي مختلف از انسان ها سلب مي شود. به گفته امام موسي صدر، آزادي، اصل و اساس و سرچشمه همه توانايي ها است. نزاع ها و برخوردها همواره به دليل نيل به آزادي يا حفظ آن بوده است. در اين ميان، فرد مستبد مي تواند به عنوان آزادي خواه ترين فرد مورد توجه باشد. مستبد شخصي است که آزادي ديگران را به نفع آزادي بي حد و حصر خود مصادره مي کند و ديگران را محدود و محصور مي سازد تا خود در کمال آزادي هرگونه که بخواهد، بدون هيچ بازخواست و پرسشي، رفتار کند. فقدان آزادي، فرد و جامعه را تابع محدوديت هاي اعمال شده به دست غاصبان آزادي مي سازد و در نتيجه، انسان ها به محدوديت و نقص در توانايي ها دچار مي شوند. آن گاه که بنا به ايمانمان مي کوشيم تا مانع سرکشي اين نيروي ويران گر
شويم، در حقيقت، از توانايي و کرامت و هويت انساني آدمي و ارزش و قدر و منزلت انسان دفاع مي کنيم.
به اعتقاد صدر، قالب هاي سلب آزادي در گذر زمان تغيير يافته است. گاهي به صورت استبداد، گاه به صورت استعمار، گاه به صورت نظام ارباب رعيتي، گاه به صورت تروريزم فکري و ادعاي قيمومت بر مردم و نابالغ انگاشتن قدرت فکري آنان، گاه به صورت استعمار نو و گاه به صورت تحميل مواضع بر افراد يا ملت ها رخ نموده است. فشارهاي اقتصادي، فرهنگي و فکري، در شمار مظاهر تضييقات و محدوديت هاي انسان است. سياست محروم کردن پاره اي از مردم از فرصت ها، نگاه داشتن مردم در جهل و بي سوادي و محروم کردن مردم از بهداشت و فرصت هاي تحرک و توسعه، همه و همه از شکل هاي مختلف سلب آزادي و درهم کوباندن توان مندي ها و خلاقيت هاي انسان است.(22)
به هر حال، آزادي به عنوان يک اولويت مي بايست در صدر الزامات گفت و شنود، مورد توجه و تأکيد و تأمين و تضمين قرار گيرد، زيرا در فقد آزادي، هيچ گفت و شنود واقعي تحقق نمي يابد. تحقق آزادي، مي تواند چشم اندازهاي مساعدي فراروي بگشايد و جامعه را از ميوه هاي شيريني بهره مند سازد. به ديگر سخن، چنان که صدر نيز تأکيد مي کند، آزادي، موجبات بروز و ظهور خلاقيت ها و توانايي هاي انسان را فراهم مي سازد و چه بسا که اين خلاقيت ها و استعدادها در گفت و شنود هاي واقعي فراهم مي شود؛ از اين رو، نبايد ارزش، اهميت و منزلت آزادي را از ياد برد و جامعه و انسان را از آن محروم ساخت.
پذيرش آزادي به عنوان يک اصل اساسي و بلکه مهم ترين اصل گفت و شنود، با خود، اين پيش فرض را به همراه دارد که پيش از آن، تکثير و اختلاف در ديدگاه ها پذيرفته شده است و همه انسان ها با يک چشم و در قالب ديده نشده اند. شرف الدين در کتاب الفصول المهمه در بيان، شرح و بررسي زواياي وحدت در منابع شيعي و سني، به آياتي از قرآن کريم اشاره کرده و بر اين باور است که تکثير در امر آفرينش، امري عقلاني و در قرآن پذيرفته شده است. او بر اين نکته پاي بندي نشان داده و نظريه وحدت خود را بر پايه تکثير در آفرينش عالم هستي، مطرح مي کند.(23) با اين وصف، مي توان در فضايي آزاد به گفت و شنود پرداخت و به لوازم آن، که تکثير و اختلاف است، پاي بند بود؛ البته شرف الدين، گرچه در وجود اختلاف و عقلاني بودن تکثير به آيات قرآن استناد کرده، در مباحث خود، چنان که پيش از اين نيز اشاره شد، عنصر وحدت و هم بستگي را بر صدر نشانده و تمام اقدامات او براي تحقق وحدت و هم بستگي مسلمانان است.
اصل احترام متقابل
اصل احترام متقابل، در کنار اصل آزادي و تکثير، مؤلفه مهم ديگري است که مي بايست در گفت و شنود بدان توجه کرد. به باور صدر، هر تشکيلاتي، از جمعيت کوچکي در يک روستا گرفته تا جمعيت بزرگي، مانند سازمان ملل متحد بر اساس اصول معيني شکل گرفته است، اما مهم همانا تحقق اين اصول است و براي آن که اين اصول محقق شود، بايد بر اصولي منطبق با واقعيت هاي عيني تکيه شود، به ويژه اگر که اين واقعيت ها با ريشه هاي عميق تاريخي، جغرافيايي، انساني و اعتقادي در پيوند باشد، بي ترديد،به زودي در جان و روح مردم ريشه مي دواند و مردم بالفعل گرد آن جمع مي آيند.
وي معتقد است لبنان صاحب واقعيتي است تاريخي که تا قديم ترين اعصار امتداد دارد. تاريخ لبنان بسياري از تمدن ها، عظمت ها، رسالت ها و فرهنگ ها را در خود جاي داده است. از نظر جغرافيايي، لبنان، جزئي از جهان عرب به شمار مي آيد. از طرفي، لبنان صاحب فرهنگ و تمدني است که از تمدن هاي متنوع و فرهنگ هاي مختلف و انديشه هاي گوناگون بهره گرفته است. در آينه تمدن لبنان مي توان تجربه هاي ميليون ها و ميلياردها تن از افراد بشر را ديد.
در پرتو اين واقعيات درخشان است که در لبنان، مجموعه هاي متعدد و انديشه هاي متنوع مشاهده مي شود؛ از اين رو، مي توان از اين رنگارنگي و تنوع در جهت تفرقه و پراکندگي جامعه سود برد و هم مي توان از آن به عنوان پايگاه هايي براي تعاون و همياري سود جست، زيرا هر گروهي براي خود تجربه اي دارد و صاحب افکاري است. اين تنوعات مي تواند وسيله اي براي برخورد آرا و تبادل اطلاعات و افزايش تجربه ها و درنتيجه، تکوين تمدني انساني باشد و تحقق نقش و رسالت لبناني را امکان پذير سازد، زيرا اين رسالت، ثمره تجارت بشري است و مي تواند به جهان عرضه شود و ارمغان لبنان و رسالت تاريخي اين کشور نيز باشد.
با توجه به واقعيت هاي تاريخي و تنوع قومي، قبيله اي، دين و مذهبي موجود در هر کشوري، به ويژه لبنان به نظر مي رسد بايد بر عناصري تکيه و اعتماد کرد که بتواند اين تنوع را در جهات مثبت فعال سازد و به رشد و تعالي جامعه کمک کند. به باور صدر، شرط اساسي بر آن که اين افکار و تجارب متنوع را در کنار هم جمع کرد و از آن به عنوان پايگاهي براي هم فکري و تعاون و همياري بهره برد، توجه به اصل احترام متقابل در ميان مردم است. کشوري که از چنين امکان سازنده و مثبت بهره نگيرد، فريادها و اعتراض هاي محلي و اقليمي و قبيله اي يا اقداماتي از اين قبيل در آن بروز خواهد کرد و افراد مغرض يا نادان مي توانند از آن در جهت آشفتگي و جدايي و نابودي آن جامعه بهره برداري کنند. در نتيجه، با تکيه بر اصل اختلاف و تأکيد بر احترام متقابل، که موجبات هم بستگي را در ميان تنوعات موجود رقم مي زند، تفرقه و پراکندگي اصل مي شود و موجبات ناهم بستگي جامعه را سبب مي شود.(24)
از اين رو، به نظر مي رسد با پذيرش اختلافات، که امري طبيعي است و تقويت اصل احترام متقابل و عمل بر اساس آن، بتوان جامعه را از پراکندگي و آشفتگي رهايي بخشيد و با ايجاد هم بستگي، شرايط پيش رفت جامعه را فراهم ساخت. اصل احترام متقابل و حفظ حرمت و حيثيت طرف گفت و شنود، مورد تأييد سيد عبدالحسين شرف الدين نيز هست. وي رعايت آداب اخلاقي در گفت و شنود را مهم ارزيابي کرده و بر اين باور است که يکي از رکن ها و زواياي مهم و کليدي هر نوع فرهنگي است. گفت و شنود براي اين که سازنده باشد، چاره اي جز نگهداشت ادب و احترام به شخصيت و اعتقادها و باورهاي طرف گفت و گو نيست. گفت و گوهاي بين مذهبي سيد شرف الدين که مجموعه اي از آن در کتاب المراجعات چاپ شده، از اين نگاه، بسيار درخور توجه و شايسته تعمل است.(25)
اصل اطمينان
آن چه اصل احترام متقابل را تکميل کرده و پوشش مي دهد، اصل اطمينان است. به باور صدر، اگر در جامعه، اطمينان متقابل حاکم باشد، تفرقه و پراکندگي به وجود نمي آيد، اما بايد توجه داشت که اطمينان متقابل، جز با احترام متقابل به دست نمي آيد. هريک از طرف هاي گفت و شنود مي بايست به طرف مقابل احترام گذارد. اگر يکي از طرف هاي گفت و شنود، طرف ديگري را تحقير کند، ديگر اطميناني باقي نمي ماند و جامعه و همه کشور دچار رکود شده، به گروه ها و دسته هايي غير مفيد و ضعيف تقسيم مي شوند؛ از اين رو، صدر معتقد است تبادل تجربه و هم کاري ملي و رشد و اقتدار يک جامعه و يک کشور در گرو آن است که الزامات اصل احترام متقابل در گفت و شنود و رفتار متقابل لحاظ شود و هر يک به ديگري اطمينان داشته باشد.بنابراين، اصل به رسميت شناختن طرف مقابل است، و اين به معناي پذيرش تکثر، تنوع و اختلاف و از سويي، اطمينان يافتن و به يک ديگر اطمينان داشتن است که براي ايجاد يک گفت و شنود ثمر بخش و مفيد لازم است. اين ها همه از اصل احترام متقابل ناشي مي شود.
البته صدر تصريح مي کند که چهره اين حقيقت در لبنان مسخ شده است. گروهي بر آن هستند که آن را با تحمل سازش بر ديگري و سکوت و انزواي طرف مقابل درمان کنند، مسئله اي که مشکلات را افزون مي کند. چيزي که آن را نه غالب و نه مغلوب در لبنان نام نهادند، اما اگر اين سازش بالفعل باشد داراي خطرهايي است، زيرا روند سازش طبعاً موجب غلبه يک طرف بر طرف ديگر مي شود و براي آن که بخواهند زياده طلبي طرف غالب را تأمين کنند، بايد حق و حقوق بيشتري نسبت به مغلوب به او بدهند و اين سازش پذيري ها نادرست و خطرناک است. خطر دوم آن است که سازش همواره ميان سران انجام مي پذيرد و به حساب مردم و جامعه گذاشته مي شود. اين دو خطر در تحميل سازش نهفته است، اما اگر پذيرفته شود که گوناگوني انديشه ها و فرهنگ ها، تعاون ميان مردم را آسان مي کند، بي ترديد، اين تنوع، وسيله اي براي تحکيم ارتباط ميان افراد کشور و گفت و شنود مفيد خواهد شد، زيرا هر کس احساس مي کند که از ديگران بي نياز نيست. بر اين اساس، مي توان اصولي را تعيين کرد تا افراد و گروه ها گردهم آيند. به عبارتي کوتاه، به رسميت شناختن يک ديگر و احترام متقابل و اطمينان به يک ديگر، اساسي ترين شرط بقا و استمرار هر گفت و شنودي در هر جامعه اي است. (26)
اصل هم بستگي
در تداوم مباحث فوق، سيد موسي صدر به نکته بسيار مهم ديگري اشاره مي کند و مشکلات جوامع اسلامي را مشکلات درون ساختاري و داخلي اين جوامع بيان مي کند و نه دشمن بيروني.من براي لبنان و حتي کشورها و امت ها، خطر خارجي قابل ذکري سراغ ندارم، بلکه خطر اساسي که هر کشور و هر امتي را تهديد مي کند همان خطر داخلي است، حتي دشمن همواره تلاش مي کند تا با ايجاد تفرقه ها به گستردگي خطر داخلي، دامن بزند و به وسيله آن به کشور ضربه بزند. خطر خارجي صهيونيسم را که اينک گريبان گير کشور شده، نمي توان ناديده انگاشت و چه بسا که اين خطر، خود بزرگ ترين خطر در جهان باشد، اما مقصود من آن است که خطري که کيان يک امت يا کيان يک کشور و يا مردم را تهديد مي کند، همان خطر داخلي است که مهلک است. (27)
از اين رو، صدر به اين واقعيت تصريح مي کند که امکان ندارد يک ملت بر اثر خطر خارجي و دشمنان بسيار از ميان برود و هرگز تاريخ، هيچ ملت و امتي را نشان نداده که به دليل زور و اجبار يا در نتيجه غلبه دشمن خارجي از بين رفته باشد، تا هنگامي که آن مردم در کنار يک ديگر بوده و وحدت کلمه داشته و به مسئوليت هاي خود آگاه بوده اند. مهم، خطر داخلي و بروز تفرقه است. اين خطر، نتيجه تحقير و فقدان احترام و اطمينان به يک ديگر و گروه گروه کردن مردم و مشکلاتي است که جامعه با آن رو به رو است. در نگاه ايشان، خطر اساسي و داخلي، خطر بي مسئوليتي و بي بند و باري و فساد مي باشد که همواره در کمين است.
اين خطر، ناهم بستگي اجتماعي را موجب مي شود و در چنين وضعيتي با توجه به تکثير و تنوع موجود، جامعه، بيشتر داراي استعداد پذيرش گسست و ناهم بستگي است. مي توان با حفظ تنوع، تکثر و اختلاف، به طور هم بسته عمل کرد و موجبات رشد و پيش رفت جامعه را به وجود آورد. اساساً گفت و شنود راهي به سمت هم بستگي اجتماعي با پيش شرط ها و الزامات مورد نياز است.
به باور صدر، افراد در جامعه مي بايست در برابر خطر ها از خود مقاومت نشان داده و جوّ جامعه را براي ايستادگي و مقاومت آماده کنند، از اين رو، در انديشه صدر، برترين راه براي تقويت و تحکيم روحيه هم بستگي ملي و مقاومت و ايستادگي، تقويت ايمان به خدا و ايمان به ارزش هاست. ايمان به اين که حق، هميشه در جهان پيروز است، هر چند موقعيت ها دگرگون شود و روزها و سال ها به درازا کشد. جامعه در برابر خطرهاي داخلي، نيازمند احترام و اطمينان متقابل است تا بتواند قدرت و هم بستگي خود را تقويت کرده و به مبارزه با فساد بپردازند.
در نگاه صدر، امروزه فساد، تنها به کاري اطلاق نمي شود که خلاف دين يا اخلاق است، بلکه فساد، هر عمل نادرستي است که در جامعه صورت مي گيرد؛ هم چنين هر گونه تبعيض، تعدي، بي توجهي، بي بند و باري و سستي و اهمال است. به باور صدر، هر خانه اي که در آن چنين فسادهايي وجود دارد و انجام مي گيرد، در حقيقت، خانه امني براي دشمن است. (28)
به هر حال، يکي از اهداف گفت و شنود مي تواند ايجاد هم بستگي و انسجام اجتماعي به شمار آيد. در همين زمينه، مناسب است به گفت و گوي مکتوب سيد شرف الدين با شيخ سليم بشري اشاره شود که در گفت و گوهاي شان بر آن اند که در ضمن گفت و گوي آزاد و سازنده دوستانه و مهرورزانه، به حقيقت دست يابند،(29) اگرچه هر دو نسبت به حقيقت، موضع کلامي دارند و آن را پيش فرض گرفته اند، با اين حال، آن را در گفت و گو، در تعليق مي گذراند تا آن که حقيقت، خود رخ بنماياند. نتيجه عملي که از اين گونه مناظره عايد جامعه مي شود، رسيدن به راهبردي براي حل بحران اصلي جامعه اسلامي ـ که همان پراکندگي و اختلاف است ـ مي باشد تا اين که راه براي دگرگوني هاي خوش آيند هموار شود و جامعه به انسجام و هم بستگي دست يابد، پس گفت و گوي ميان مذاهب اسلامي از نگاره شرف الدين، هم برآيند دغدغه هاي نظري است و هم زاييده دشواري هاي عيني و عملي. (30)
تأملي بر اقدامات عملي صدر
سيد موسي صدر از زمستان 1338 و هم زمان با آغاز فعاليت هاي گسترده ديني و فرهنگي خود در مناطق شيعه نشين لبنان، مطالعات عميقي را به منظور ريشه يابي عوامل عقب ماندگي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي شيعيان لبنان به اجرا گذارد. حاصل اين مطالعات، برنامه هاي کوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدتي بود که از اواسط 1339 و در راستاي سياست محروميت زدايي، طراحي و اجرا شد. وي در زمستان 1339 و پس از تجديد سازمان جمعيت خيريه « البر و الاحسان » ، با تنظيم برنامه اي ضربتي براي تأمين نيازهاي مالي خانواده هاي بي بضاعت، ناهنجاري تکدي را به کلي از سطح شهر صور و اطراف آن برانداخت.(31)صدر، در فاصله سال هاي 1340 تا 1348 و در چارچوب برنامه اي ميان مدت، ده ها جمعيت خيريه و مؤسسه فرهنگي و آموزش حرفه اي را در لبنان راه اندازي کرد که حاصل آن کسب اشتغال و خودکفايي اقتصادي هزاران خانواده بي بضاعت، کاهش درصد بي سوادي، رشد فرهنگ عمومي و به اجرا در آمدن صدها پروژه کوچک و بزرگ عمراني در مناطق محروم آن کشور بود. در تابستان 1345 و پس از اجتماعات عظيم و چند روزه شيعيان لبنان در بيعت با ايشان، به طور رسمي از حکومت وقت درخواست کرد تا همانند ديگر طوايف آن کشور، مجلسي براي سازمان دهي طايفه شيعه و پي گيري مسائل آن تأسيس شود. مجلس اعلاي اسلامي شيعه که نخستين بخش از برنامه دراز مدت صدر به شمار مي رفت، در يکم خرداد 1348 تأسيس گرديد و خود او با اجماع آرا به رياست آن برگزيده شد.
سيد موسي صدر از بهار 1348 تا اواسط زمستان 1352 با دولت وقت لبنان به گفت و گو نشست، تا دولت را براي اجراي پروژه هاي زيربنايي و وظايف قانوني خود در قبال مناطق شيعه نشين و محروم آن کشور ترغيب کند. در پي امتناع دولت لبنان از پذيرش اين مطالبات و نيز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوايل سال 1353 با رهبري صدر شکل گرفت و راهپيمايي هاي مردمي عظيمي در شهرهاي بعلبک، صور و صيدا بر ضدّ دولت به وقوع پيوست. اوج گيري بحران خاورميانه، صف آرايي احزاب افراطي مسيحي در برابر مقاومت فلسطيني و کشيده شدن دامنه برخي اختلافات جهان عرب به لبنان، صدر را بر آن داشت تا براي حفظ ثبات کشور و ممانعت از سرکوبي فلسطيني ها، توده هاي مردم را به طور موقت از عرصه رويارويي با دولت کنار کشد و پي گيري مطالبات بر حق شيعيان را تا آمدن رئيس جمهور بعد به تأخير اندازد. ايشان در 1354 به رغم کارشکني هاي شديد دولت، دوباره و با اجماع آرا به رياست مجلس اعلاي اسلامي شيعه برگزيده شد.
با آغاز جنگ داخلي لبنان در فروردين 1354، تمام تلاش هاي صدر، صرف پايان دادن به اين بحران شد. وي در خرداد همان سال در مسجد عامليه بيروت به اعتصاب نشست و به پشتوانه وسيع تمام طوايف، آرامش را به لبنان بازگردانيد. با شعله ور شدن دوباره آتش جنگ و آشکار شدن شکست در جبهه مسلمانان، صدر در ارديبهشت 1355 حافظ اسد را وادار کرد تا با اعزام نيروهاي سوري به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به اين کشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوريه و در پي آن، برپايي کنفرانس رياض در مهر 1355، آب سردي بود که ايشان بر آتش جنگ داخلي فرو ريخت.
اينها همه اقداماتي در راستاي تفاهم و ايجاد هم بستگي ميان گروه هاي شيعيان و مسلمان از يک سو و مسلمانان و پيروان ديگر اديان و اقوام از سوي ديگر به شمار مي رود، به ويژه تأکيد بر هويت بخشي به شيعيان و مسلمانان و به طور کلي، تأکيد بر هويت مستقل لبناني، از جمله فعاليت هاي وي در اين دوره است که همه اقداماتي در راستاي بهبود وضعيت گفت و شنود و از الزامات آن به شمار مي رود.
در تداوم عمل کرد صدر در راستاي گفت و شنود همه اقوام، مذهب و اديان موجود در جامعه لبنان، چنان که بيان شد، بايد گفت که هدف استراتژيک وي آن بود تا طايفه شيعه لبنان را هم سان ديگر طوايف، و نه مقدم بر آنان، در تمام عرصه هاي حيات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي آن کشور، ارتقا و مشارکت دهد. تأکيد بر هويت شيعي، تلاش ها و فعاليت هاي علمي سيد عبدالحسين شرف الدين را به ياد مي آورد. وي از نخستين روزهاي ورود به لبنان در زمستان 1338، با طرح شعار « گفت و گو، تفاهم و هم زيستي » ، پايه هاي روابط دوستانه و هم کاري صميمانه اي را با مطران يوسف الخوري، مطران جرج حداد، شيخ محي الدين حسن و ديگر رهبران ديني مسيحي و اهل سنت آن کشور بنا نهاد.
در طول دو دهه حضور صدر در لبنان، ديگر هيچ مراسم سرور يا اندوهي از شيعيان نبود که وي در آن شرکت جويد و تني چند از فرهيختگان مسيحي و اهل سنت همراه وي نباشند. حمايت جوان مردانه صدر از بستني فروش مسيحي در اوايل تابستان 1341 در شهر صور، که به فتواي صريح ايشان مبني بر طهارت اهل کتاب منجر شد، توجه تمام محافل مسيحي لبنان را به سمت خود جلب کرد. مشي متوازن، متعادل و پرمعناي معنوي وي سبب شد در اواخر تابستان 1341، مطران گريگوار حداد به شهر صور آيد، و از ايشان براي عضويت در هيأت امناي « جنبش حرکت اجتماعي » دعوت کند. از اواخر سال 1341، حضور گسترده صدر در کليساها، ديرها و مجامع ديني و فرهنگي مسيحيان آغاز شد. سخنراني هاي تاريخي ايشان در « دير المخلص » واقع در جنوب، و کليساي « مارمارون » در شمال لبنان طي سال هاي 1341 و 1342، آثار معنوي عميقي بر مسيحيان آن کشور بر جاي نهاد.
سيد موسي صدر در تابستان 1342 و در سفري دو ماهه به کشورهاي شمال آفريقا، طرحي نو براي هم فکري مراکز اسلامي مصر، الجزاير و مغرب با حوزه هاي علميه شيعي لبنان درانداخت. وي در بهار 1344، نخستين دور سلسله گفت و گوهاي اسلام و مسيحيت را با حضور بزرگان اين دو دين الهي، در مؤسسه فرهنگي « الندوه اللبنانيه » به راه انداخت. اين اقدامات نيز در تداوم تلاش هاي شرف الدين و گامي فراتر و براي نزديک کردن اديان ابراهيمي به يک ديگر و تأکيد بر اختلافات در عين هم بستگي است.
وي پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل در 1346 به ديدار پاپ شتافت. نشستي که در ابتدا نيم ساعت پيش بيني شده بود، به تقاضاي پاپ بيش از دو ساعت به درازا کشيد. صدر از 1347 به عضويت مرکز اسلام شناسي استراسبورگ درآمد و از ره گذر هم فکري و ارائه سمينارهاي متعدد در آن، انتشار آثاري قيمتي را زمينه سازي کرد.
صدر، در بهار1348 و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلاي اسلامي شيعه، از شيخ حسن خالد، مفتي اهل سنت لبنان دعوت کرد تا با هم فکري يک ديگر براي توحيد شعائر، اعياد و فعاليت هاي اجتماعي طوايف اسلامي، تدبيري بينديشند. وي در همين خصوص، طرح مدوني را به اجلاس 1349 « مجمع بحوث اسلامي قاهره » ارائه کرد و در پي آن به عضويت دائم اين مجمع درآمد. وي در 1349، رهبران مذهبي طوايف مسلمان و مسيحي جنوب لبنان را در چارچوب « کميته دفاع از جنوب » گرد هم آورد تا براي مقاومت در برابر تجاوزات رژيم صهيونيستي چاره انديشي کنند.
وي در زمستان 1353 و در اقدامي بي سابقه، خطبه هاي عيد موعظه روزه را در حضور شخصيت هاي بلند پايه مسيحي لبنان در کليساي کبوشين بيروت ايراد کرد و اگر آتش جنگ داخلي شعله ور نمي شد، در پي آن بود تا کاردينال ماروني لبنان را براي ايراد خطبه هاي يکي از نمازهاي جمعه شهر بيروت دعوت کند.
صدر، در زمستان 1355 و در جمع سردبيران جرايد بيروت، با پيش بيني صريح حذف فاصله ها و روند جهاني شدن در اواخر قرن بيستم، قرن بيست و يکم را قرن هم زيستي پيروان اديان، مذاهب، فرهنگ ها و تمدن هاي گوناگون ناميد و بر رسالت تاريخي لبنان، براي ارائه الگويي موفق در اين زمينه پاي فشرد. وي در اواسط 1357 موفق شد رهبران مسلمان و مسيحي لبنان را براي برپايي يک جبهه فراگير ملي متقاعد کند، و در اين مسير تا آن جا پيش رفت که حتي موعد تأسيس و نخستين گردهمايي آنان را براي پس از بازگشت خود از سفر ليبي، که هرگز از آن بازنگشت، مشخص کرد.(32)
خاتمه
چنان که اشاره شد، گفت و گو در زبان فارسي، ديالوگ (dialogue) در زبان انگليسي و حوار در زبان عربي، مفهومي ناظر به عمل ارتباطي ـ زباني انسان در مقام ارتباط با ديگران است. اساساً گفت و شنود، زماني شکل مي گيرد که پاي ديگران در ميان باشد و ديگري جايي شروع مي شود که من تمام شده باشد و شناخت ديگري بستگي به شناخت من است. هويت فرد در تمايز خود از ديگري است. اگر قرار بود همه مانند هم باشند، ديگر از چه چيزي گفت و گو مي شد؟ سقراط، تفکر را گفت و گو مي داند. در نظر او، تفکر، سخن گفتن روح با خويش است. گويا روح آدمي، در کار پاسخ گويي به پرسش پرسنده و يا نقد کننده و خرده گير فرضي است. سقراط و افلاطون، گفت و گو را منطق تفکر مي دانند و بر اين باورند که در گفت و گو با ديگري، واقعي و يا فرضي، انديشه زاده مي شود.(33)در همين باره سيد شرف الدين گفت و گو را امر نظري و راه گشا به فهم حقيقت و ارائه دهنده راه و روش براي حل دشواري هاي عملي مي دانست. اين خط سير فکري سيد شرف الدين با کتاب الفصول المهمه شروع شد و با کتاب المراجعات، عينيت يافت و با کتاب النص و الاجتهاد، آسيب شناسي و ابعاد نظري به خود گرفت. در واقع، سيد شرف الدين با ايجاد فرهنگ گفت و گو، در پي احياي عقلانيتي بود که با وجود اختلاف و دوگانگي مذاهب اسلامي، چنان عقلانيتي ممکن نيست.(34)
در گام نهايي براي شناخت فکر امام سيد عبدالحسين شرف الدين و سيد موسي صدر درباب الزامات گفت و شنود، بايد به اين مسئله توجه داشت که مقام و منظر اين دو متفکر، مقام و منظر عالماني همه جانبه نگر و مجتهداني روشن بين است که براي اصلاح اجتماعي و فکري، دست به تلاش هاي گسترده اي زده اند؛ از اين رو، شايد بتوان ضرورت توجه به واقعيات اجتماعي و نيز پذيرش اختلافات و تکثر را براي دست يابي به هم بستگي و انسجام ملي و عمومي درک و فهم کرد. به ديگر سخن، نمي توان بي آن که واقعيات جامعه و دشواري هاي آن را از هم بازشناخت، دست به کاري مصلحانه زد و جامعه اي را از بحران و آشفتگي خلاصي بخشيد.
هم چنين اين مسئله مي بايست لحاظ شود که پذيرش کثرت صرفاً در شعار و نظر نمي تواند به بحران موجود در جوامع مسلمان پايان دهد، بلکه مي بايست پيشاپيش در عمل به آن روي خوش نشان داده و در مواجهه عيني، آمادگي زيست مسالمت آميز در فراسوي تمامي اختلافات و تمايزات پي گرفته شود. شرف الدين و صدر در عمل و نظر، به آن جامه عمل پوشاندند و نشان دادند که يک عالم مسلمان شيعي مي تواند نماد انسجام و هم بستگي قوم و ملتي پراکنده از نظر اعتقادي، ديني، قومي و حتي سياسي و فرهنگي باشد. اين دو عالم روشن بين، در پي تحقق جامعه اي بودند و عميقاً نيز به آن باور داشتند.
تأکيد هاي مداوم شرف الدين و صدر بر انديشه گفت و شنود و پذيرش الزامات آن از منظر ديگري نيز قابل بررسي است. در واقع، اين دو متفکر، استبداد فکري ـ فرهنگي را به عنوان يک مشکل اساسي جوامع مسلمان مفروض انگاشته و از اين رو، درصدد بودند با ارائه راه حل هايي، آن را از ميان بردارند تا گام ها در راه پيش رفت جامعه و سربلندي انسان مسلمان شيعي و سني سرعت گيرد و از توان و استعداد افراد بهره گرفته شود.
استفاده از ابزار گفت و شنود، افزون بر نزديک کردن افراد، گروه ها و اديان و مذاهب مختلف در لبنان و نيز تقريب ملل پراکنده و آشفته اسلامي، زمينه هاي تحقق آزادي را از سوي ديگر نيز فراهم مي ساخت. در فقدان استبداد مي توان زيست و از ظرفيت، توان و خلاقيت خود بهره گرفت و با آزادي به ابراز ديدگاه و نظر خود پرداخت. به ديگر سخن، با گفت و شنود، زمينه پذيرش هم ديگر و پرداخت به وضعيت مسلمانان به گونه مطلوبي فراهم مي شود. با چنين راه کاري، مشکل استبداد به تدريج، از ميان جوامع مسلمان رخت برخواهد بست و راه براي ارتقاي جامعه در همه ابعاد، به ويژه مسائل فکري و فرهنگي گشوده مي شود.
پي نوشت ها :
1. نامه مفيد، سال چهارم، زمستان 1377، ش16.
2. گفتني است هر ساله در لبنان همايشي با عنوان « کلمه السواء » بر پا مي شود که در آن به انديشه سياسي صدر نيز توجه مي شود و برخي مقالات و سخنراني ها، حول انديشه سياسي وي انجام مي گيرد، به ويژه مي توان از همايش « جايگاه آزادي در اصلاحات و نوگرايي » ياد کرد که به همت مرکز مطالعات و تحقيقات امام موسي صدر در روزهاي دوم سوم دسامبر 2004 مطابق با دوازدهم و سيزدهم آذر ماه 1383 در بيروت برگزار شد.
3. اخيراً در طرحي به نام در قلمرو انديشه امام موسي صدر، دو اثر از آثار ايشان را به صورت مطلوبي مؤسسه مطالعاتي و تحقيقاتي امام موسي صدر منتشر کرده که عبارت است از: ناي و ني و اديان در خدمت انسان.
4. گفتني است در موضوع تقريب اديان و مذاهب در انديشه شرف الدين، مقالاتي نگارش يافته که به همت کنگره ياد شده منتشر شده است که نگارنده از آن آثار بهره برده است، به ويژه مي توان از دو ويژه نامه مجله حوزه و فقه ياد کرد که مقالات ارزنده اي درباره انديشه سيد عبدالحسين شرف الدين در آنها منتشر شده است.
5. نک: مجموعه آثار افلاطون، به ويژه اثر معروف و برجسته وي به نام جمهور، ترجمه فؤاد روحاني.
6. ر.ک: مايکل ايچ لسناف، فيلسوفان سياسي قرن بيستم، ترجمه خشايار ديهيمي، ص434.
7. تعريف مفهوم عمل ارتباطي، افزون بر افزوده هايي به دست نگارنده از مباحث هابرماس گرفته شده است، به ويژه عنصر شنيدن به مفهوم مذکور.( ر.ک: همان، ص440-441 )
8. همان، ص 452-453.
9. همان، ص 454.
10. MONOLIGUE.
11. dialogue.
12. مايکل ايچ لسناف، همان، ص 455.
13. نحل، آيه 25.
14. به نقل از: سخنراني سيد مصطفي محقق داماد با عنوان « گفت و گو و تفاهم فرهنگ ها و اديان در انديشه امام موسي صدر » که در همايش بين المللي امام موسي صدرتحت عنوان: « امام موسي صدر، نيازها و مقتضيات زمان » ، منتشر شده به وسيله مؤسسه فرهنگي و تحقيقاتي امام موسي صدر با عنوان اديان در خدمت انسان، 1381، ص18.
15. در قرآن براي گفت و گو واژه هاي مختلفي آمده است از قبيل: قول، جدال، محاوره، مکالمه، محاوره و مراء. براي تفصيل بيشتر نک: سيد محمد عيسي نژاد، « سيد شرف الدين و نظريه گفت و گو » ، مجله حوزه، مهر و آبان 1383، سال 21.
16. امام سيد موسي صدر در سخنراني اي که به مناسبت مراسم شب هفت شهادت کمال مروه، روزنامه نگار معروف لبناني، در خرداد 1345 ايراد کرده، نکات مهمي درباره آزادي بيان کرده است.( نک: سيد موسي صدر، صيانت از آزادي ممکن نيست مگر با آزادي، ص 32. )
17. روم، آيه 30.
18. همان.
19. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمة، المجلد الثاني، ص 352.
20. همان، ص 33.
21. همان، ص 33-34.
22. امام موسي صدر، اديان در خدمت انسان، بخشي از سخنراني امام سيد موسي صدر در کليساي کبوشين لبنان در 30 بهمن 1352.
23. به نقل از: سيد محمد عيسي نژاد، « سيد شرف الدين و نظريه گفت و گو » ، مجله حوزه، همان.
24. بخشي از گفت و گوي امام موسي صدر با روزنامه لبناني الجريده در تاريخ 1969/6/21 که با عنوان « فساد، خطرناک ترين دشمن ما » ترجمه شده است.
25. سيد محمد عيسي نژاد، « سيد شرف الدين و نظريه گفت و گو » ، مجله حوزه، همان.
26. امام موسي صدر« فساد خطرناک ترين دشمن ما » ، الجريده، 1969/6/21.
27. همان.
28. همان.
29. همو، المراجعات، مقدمه، به نقل از: سيد محمد عيسي نژاد، « سيد شرف الدين و نظريه گفت و گو »، همان.
30. همان.
31. تجربه عملي صدر در از بين بردن مسئله تکدي گري در جامعه اسلامي لبنان بسيار جالب و آموزنده است.
32. پايگاه اطلاع رساني مؤسسه فرهنگي و تحقيقاتي امام موسي صدر:http:///www.imamsadr.ir تفصيل شرح حال امام سيد موسي صدر را در منابع زير مطالعه کنيد: عبدالرحيم، اباذري، امام موسي صدر، چاپ نخست، تهران: جوانه رشد، 1381؛ علي حجتي کرماني ( تنظيم و گردآورنده ) ، لبنان به روايت امام موسي صدر و مصطفي چمران، چاپ نخست، تهران، انتشارات قلم، 1364.
33. سيد محمد عيسي نژاد، « سيد شرف الدين و نظريه گفت و گو » ، همان.
34. گزارش هايي از کتاب هاي مذکور در ويژه نامه آيينه پژوهش، ش 89 و 90 آذر، دي، بهمن و اسفند آمده است.
1. قرآن کريم.
2. آينه پژوهش، آذر، دي، بهمن و اسفند 1384، ش 89 و 90.
3. اباذري، عبدالرحيم، امام موسي صدر، جوانه رشد، چاپ نخست، تهران 1381.
4. افلاطون، جمهور، ترجمه فوائد روحاني، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ چهارم، تهران 1360.
5. ايچ لسناف، مايکل، فيلسوفان سياسي قرن بيستم، ترجمه خشايار ديهيمي، نشر کوچک، چاپ نخست، تهران 1387.
6. سايت اطلاع رساني مؤسسه فرهنگي و تحقيقاتي امام موسي صدر به آدرس:http://www.imamsadr.ir
7. صدر، سيد موسي، اديان در خدمت انسان، مؤسسه فرهنگي و تحقيقاتي امام موسي در،[ بي جا ] 1387.
8. صيانت از آزادي ممکن نيست مگر با آزادي، مؤسسه فرهنگي و تحقيقاتي امام موسي صدر، تهران 1381.
9. « فساد، خطرناک ترين دشمن ما » ،الجريده ( روزنامه لبناني ) ، 1969/6/21.
10. عيسي نژاد، سيد محمد ،« سيد شرف الدين و نظريه گفت و گو » ، مجله حوزه، مهر آبان 1383.
11. حجتي کرماني، علي، لبنان به روايت امام موسي صدر و مصطفي چمران، انتشارات قلم، چاپ نخست، تهران 1364.
12. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحکمة، المجلد الثاني، مکتب الاعلام الاسلامي، قم (1403 هـ.ق ـ 1362 هـ.ش ).
13. محقق داماد، سيد مصطفي، « گفت و گو و تفاهم فرهنگ و اديان در انديشه امام موسي صدر » ، اديان در خدمت انسان، مؤسسه فرهنگي و تحقيقاتي امام موسي صدر، تهران 1381.
14. نامه مفيد، سال چهارم، زمستان 1377، ش16.
منبع مقاله :
پزشکي؛ محمد، (1387)، انديشه سياسي شرف الدين، قم: مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}